ناکامی ژنرال آمریکایی برای کودتا در ایران - سرزمین من

به گزارش سرزمین من، خبرنگاران: در دی 1357 در جزیره گوادلوپ کانادا، چهار کشور عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ایالات متحده، انگلیس، فرانسه و آلمان غربی) گرد هم آمدند.

به گزارش سرزمین من، آنها یک مامور ویژه ناتو با موضعی بی طرفانه را روانه تهران کردند تا تشخیص دهد قدرت ارتش ایران پس از شاه حفظ خواهد شد یا نه. رابرت هایزر پنجاه و پنج ساله، ژنرال چهارستاره نیروی هوایی و معاون فرماندهی نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا در اروپا برای این منظور انتخاب شد، چون علاوه بر این که مردی با درایت سیاسی و مهارت بالای سازماندهی بود، هماهنگی سیاست های ایران و ناتو را به عهده داشت.

فروش تسلیحات نظامی آمریکا به ایران و اداره مستشاری ارتش ایران تحت نظر او صورت می گرفت، با ساختار نیروهای مسلح آن آشنایی کامل داشت و با سران ارتش دوست بود. ضمن این که یک سال قبل از آن، به درخواست شاه، ساختار ارتش را به صورتی ایرانی و تحت فرمان شاه درآورد تا فرماندهانش فقط در حضور شخص شاه به عنوان فرمانده کل قوا بتوانند با هم کار نمایند، مجری طرح های وی بدون ابتکار عمل بوده و رئیس ستاد مشترک نیز بدون اختیارات باشد.

او در اولین روز کنفرانس گوادلوپ در چهارم ژانویه (چهاردهم دی) با یک هواپیمای نظامی از پایگاه ناتو در بروکسل بدون اطلاع قبلی و بسرعت به تهران آمد طوری که حتی شاه هم از حضور او باخبر نشد. این حضور محرمانه، دو روز بعد به همراه شایعاتی مبنی بر قصد آمریکا برای کودتا در ایران، در مطبوعات فاش شد و در روزهای بهمن ماه باعث خشم تظاهرنمایندگان شد. او به اتفاق ویلیام سولیوان، سفیر وقت ایالات متحده آمریکا در ایران به دربار رفت تا از روز و ساعت مسافرت شاه یا به عبارتی خروج وی از کشور آگاه گردد.

شاه بیمار بود و ناامید از این که قادر به تشکیل کابینه ائتلافی با مخالفانش باشد. ارتش او شاید توان رویارویی با بیگانگان را در خود می دید، ولی برای مقابله با شورش های بزرگ غیرنظامی در خیابان های شهر برنامه ای نداشت و شاه متقاعد شد کسی نمی تواند یاریش کند و هیچ راه حلی با وجود او عملی نیست حتی تشکیل یک دولت غیرنظامی.

توصیه های ضد و نقیض داخلی و خارجی را انجام داده بود و نتیجه ای نگرفته و روحیه خود را باخته بود. از این رو برای نجات سلطنت باید مانند پدرش عمل می کرد و نیز آنچه در مرداد 32 نموده بود.

هایزر در نوزدهم دی ماه به این نتیجه رسید که پس از رفتن شاه و درباریان، ارتش شاهنشاهی دچار فروپاشی خواهد شد. چون ازهاری و اویسی رفته بودند و فرماندهان ارشد نظامی بخصوص قره باغی، توفانیان و ربیعی که تا آن موقع انقلاب را غیرممکن می دانستند نیز ممکن بود کشور را ترک نمایند. او هر روز با مقامات نظامی کشور وارد مذاکره می شد. پیغام غرب را به آنها رساند که حامی شان خواهند بود و این که دیگر نمی توان از شاه حمایت کرد در عین حال تعهدات نظامی آمریکا به ایران اجرا خواهد شد.

کاخ سفید از وی خواسته بود مشاور نظامیان باشد، ولی او در واقع آنها را مهار نموده و مانع اقدام خودسرانه شان می شد تا ارتش علاوه بر این که انسجام خود را به عنوان اصلی ترین پایگاه آمریکا در منطقه حفظ کند، معترضان را ترسانده و بازیگر اصلی در مواجهه با مسائل بین المللی ناشی از نبودن شاه بخصوص بی ثباتی در خلیج فارس و خطر کمونیسم باشد.

شاه بیست وششم دی به امید این که در غرب مورد استقبال و پذیرایی قرار گیرد و بیماری اش هم درمان گردد، از کشور خارج شد.

جیمی کارتر، بیست ونهم دی طی پیغامی به هایزر و سولیوان گفت: موضع ایالات متحده تغییر ننموده است. ما از کوشش های دولت بختیار برای استقرار مجدد ثبات در چارچوب قانون اساسی حمایت می کنیم. بختیار درصدد بود به یاری هایزر کنترل ارتش را به دست گیرد. چهاردهم بهمن همافران نیروی هوایی به هواداری از امام (ره) علیه بختیار تظاهرات کردند.

شانزدهم بهمن ژنرال هایزر همزمان با انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت پس از حدود یک ماه توقف و هماهنگی بین مقامات ارتش و جانشین خود ژنرال گاست، تهران را ترک کرد. در نیمه های شب بیست ویکم بهمن نیروی هوایی با قوای گارد شاهنشاهی در دوشان تپه درگیر شد. حرکت مردمی، ارتشی ها را به خود جذب نموده بود.

در عشرت آباد، تعداد زیادی سلاح به دست غیرنظامیان افتاد و بیست ودوم بهمن ارتش که در اثر کمبود سوخت ناشی از اعتصابات فلج شده بود، طی نشست فرماندهانش، ناچار رسما اعلام بی طرفی کرد و عمر حکومت 37 روزه بختیار به سر آمد و دوران سلطنت خاندان پهلوی به انتها رسید. البته گفته شده هایزر دوباره بازگشته و بیست ودوم بهمن نیز تا آخرین لحظات در زیرزمین ستاد مشترک ارتش در کنار افسران هوادار شاه بود تا به آنها راه های سیاسی برای ارتباط و همکاری با دولت بختیار را نشان دهد.

کتاب خاطرات او در ایران نیز با عنوان ماموریت ژنرال هایزر در ایران منتشر شد، ولی همچنان معمایی مرموز در تاریخ معاصر محسوب می گردد؛ چون مفسران سیاسی نظریاتی داشته اند درباره نقش او به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در سقوط دولت بختیار و فسخ قرارداد خرید تسلیحات و برچیدن تجهیزات پیشرفته پست های مراقبت آمریکایی مستقر در مرزهای شوروی سابق (بهشهر و کبکان) و پایگاه های استراق سمع در خلیج فارس، تظاهرات سلطنت طلبان در پنجم بهمن و...

زبیگنیو برژینسکی، رئیس شورای امنیت ملی آمریکا به عنوان مشاور رئیس جمهور که بهترین استراتژی را حفظ تاج و تخت می دانست، نقش هایزر را طراح کودتا در صورت سقوط دولت شاپور بختیار عنوان می کرد.

سایروس ونس، وزیر خارجه وقت آمریکا و سولیوان (سفیر) در آن روزها نظر متفاوتی داشتند، این که فرماندهان ارشد نظامی ایران، از به دست دریافت قدرت و حفظ آن ناتوانند، بنابراین باید با حمایت از یک دولت انتقالی، قابلیت انعطاف در برابر شرایط جدید ایران را افزایش داد.

و اما، ژنرال...

دشواری ماموریت هایزر این بود که باید مانع کودتای نظامیان علیه دولت گردد، در عین حال کودتایی را در صورت سقوط دولت راهنمایی کند.

او ابتدا مستشاران ارتش را متقاعد کرد که خروج شاه و حمایت از نخست وزیر برای بازگشت آرامش به کشور لازم است. سپس، با افزایش ناآرامی ها و اعتصابات درصدد راهنمایی کودتا برآمد، اما این زمانی بود که سربازان به صفوف انقلابیون پیوستند و دیگر از اطاعت نظامیان از فرماندهان خبری نبود.

منبع:جام جم

سرزمین من: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای بازنشر می گردد.