ملکه گدایان فصل دوم، قسمت نهم؛ ملاقات خواهر و برادر بعد از بیست سال - سرزمین من

به گزارش سرزمین من، خبرنگارانـ قسمت نهم از فصل دوم سریال ملکه گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی رحمان سیفی آزاد و علی طلوعی روز چهارشنبه 6 مرداد ماه 1400 وارد شبکه نمایش خانگی شد.

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

افرا و فرهاد، وصالی بعد از بیست سال...

داستان لعیا و خورشید و اختلافشان در 20 سال قبل هم به مواد مخدر و شیشه مربوط می گردد. خواسته ای که لعیا برای فراوری مواد مخدر از البرز داشت، بیست سال قبل از پدرش هم داشته است، خواسته ای که با مقاومت خسرو روبرو شده است. مقاومتی به قیمت دور شدن البرز از ایران و خانواده اش. ماجرای درگیری البرز در کودکی هم زیر سر کسی نبوده است جز لعیا. درگیری ای که منجر به خروج غیر قانونی البرز از کشور می گردد.

حالا بعد از بیست سال افرا، فرهاد و البرز به هم می رسند. ملاقات خواهر و برادر بعد از بیست و سال و ملاقات البرز با چشم هایی که هنوز از کودکی فراموش ننموده است. فرهاد زمانی با هویت آرش درخشان هم بازی البرز بوده است. همان هم بازی ای که در نهایت دعوا های بچگانه شان موجب فرار البرز از کشور شد.

در تمام مدتی که البرز، افرا و فرهاد با هم مصاحبه می نمایند، آریا از اتاق کناری صدایشان را می شنود و کم کم به چیزی که لعیا از او پنهان نموده است می رسد. به هویت واقعی مادرش. ملکه ای که زندگی خیلی ها را زیر نظر خودش کنترل نموده است و می نماید. سارا با ماموریت تازهش راهی ترکیه می گردد. داریوش هم نمی تواند از رفتن او جلوگیری کند. سارا وقتی به داریوش ابراز علاقه می نماید که دیگر چیزی از شوریدگی کودکی در دل داریوش باقی نمانده است.

شبیر و پارسا هم یک بار دیگر به هم می رسند. ان هایی که مدت ها گوش به فرمان ملکه بوده اند در مواجهه با هم به سختی تشخیص می دهند که کدام یک بر علیه دیگری مامور شده اند و هرچه هم کوشش می نمایند نمی توانند به یک اتئلاف کوتاه مدت به هم برسند. هر دوی آن ها سابقه سال ها مزدوری را دارند و هم دستی شان با هم برای خودشان هم غیر قابل تصور است.

ملکه گدایان هر قسمت با مشتی اطلاعات تازه از گذشته شخصیت هایش ظاهر می گردد. اطلاعاتی که داستان بسیار پبچیده تر از قبل می نماید و وسعتی به مقدار بیش از بیست سال به رویداد ها می دهد. حجم اطلاعات به مقدار ای است که چاره ای جز روایت صریح آن ها در فلش بک نمی ماند، در غیر این صورت نشان دادن آن ها در میان کنش سریال را به فصل های سوم و چهارم هم می رساند.

اما همه این پیچیدگی ها به شخصیت هایی اضافه می شوند که دیگر گنجایش بیش از این را ندارند و ترجیح بیننده به این است که زودتر تکلیف اتفاقاتی که تا به امروز برای آن ها افتاده است روشن گردد نه این که ماجرا های تازه ای هم برایشان رخ دهد.

به هر صورت ملکه گدایان کماکان به نحوی پیش می رود که گویی فعلا سر سرانجام یافتن ندارد و به حرکت در این جاده بی پایان ادامه می دهد...