تقابل خلق ارزش و ریسک های فناوری
به گزارش سرزمین من، نکته مهمی که مدیران اجرایی حوزه های مختلف در رابطه با این فناوری باید از آن مطلع شوند، این است که ظرفیت های موارد کاربریِ متحول نماینده هوش مصنوعی مولد که مزایای عملی بسیاری نیز برای مشاغل و حیطه های کاری گوناگون دارند، در حال حاضر شکل گرفته اند. شرکت ها در تمام حیطه ها، از داروسازی گرفته تا بانکداری و حتی خرده فروشی، طیف وسیعی از موارد کاربری را برای شکوفایی بیشترین ظرفیت های خلق ارزش و اعتبار های تازه کسب و کار، به کار برده اند. ازاین رو، سازمان ها و شرکت های مختلف با توجه به هدف گذاری ها و آرمان های خاص خود می توانند در ابعادی کوچک یا بزرگ استفاده از چنین ابزاری را هر چه سریع تر آغاز نمایند.
هزینه های کاربری هوش مصنوعی مولد، به شکل قابل توجهی متفاوت هستند و در شرکت ها و سازمان های مختلف، بسته به موارد کاربری و داده های مورداحتیاج نرم افزاری، زیرساخت های ابری، مهارت های فنی و کاهش دهنده ریسک ها، تغییر می نمایند.
درحالی که اولویت با آغاز این مسیر و استفاده هر چه سریع تر از فناوری های هوش مصنوعی مولد است، اولین اقدام ضروری، بنا کردن زیرساخت های تجاری مورد نظر هر سازمان در جهت راهنمایی بهتر این مسیر است.
ملاحظاتی برای آغاز
یک مدیر اجرایی می تواند نقش مهمی در تسریع تمرکز شرکت بر هوش مصنوعی مولد ایفا نماید. در این بخش از مقاله، استراتژی هایی را مورد بحث قرار می دهیم که بهتر است مدیران اجرایی هنگام آغاز سفرشان به فکر بسپارند. بسیاری از آن ها انعکاسی است از واکنش های مدیران ارشد به امواج پیشین فناوری های نوین. هرچند که هوش مصنوعی مولد نیز چالش های خاص خود را دارد؛ از جمله مدیریت فناوری ای که در مقایسه با فناوری های پیش از خود با سرعتی بی سابقه در حال تغییر و تحول است.
سازمان دهی برای بهره مندی از هوش مصنوعی مولد
تا به امروز بسیاری از سازمان ها، آنالیز امکانات بهره مندی از هوش مصنوعی سنتی را در آزمون و خطا های ایزوله وارشان، آغاز کرده اند. اما با توجه به ملاحظات ریسک محور خاص و قابلیت هایی که مدل های بنیادی هوش مصنوعی مولد، در پی ریزی موارد کاربری چندگانه در یک سازمان دارند، استفاده از آن ها احتیاجمند رویکردی سنجیده تر و هماهنگ تر است. برای مثال، مدلی که برای کاربری مواد اختصاصی تنظیم شده است تا بازتابی از هویت برند شرکت نیز باشد، می تواند در چند حوزه مانند ایجاد کمپین های بازاریابی شخصی و شروح محصول و چند عملکرد تجاری مانند توسعه محصول و بازاریابی های کلان به کار گرفته گردد. برای این منظور، توصیه می کنیم گروهی بینا -کارکردی از مدیران حوزه های مختلف شرکت تشکیل دهید. برای مثال، افرادی را از حوزه هایی، چون علم داده، مهندسی، حقوقی، امنیت سایبری، بازاریابی، طراحی و سایر عملکرد های تجاری گرد هم آورید و تیمی چندکارکردی ایجاد کنید. چنین گروهی نه تنها می تواند به شناسایی و اولویت بندی موارد کاربری، آن هم با در نظر گرفتن بالاترین معیار های مرغوبیت یاری کند، بلکه قادر است اجرایی هماهنگ و ایمن را در سراسر سازمان به ارمغان آورد.
بازتعریف حوزه های مرتبط با هم، دربرابر تمرکز بر موارد پراکنده کاربری
هوش مصنوعی مولد ابزار قدرتمندی است که می تواند نحوه عملکرد سازمان ها را با اثر گذاری هایی ویژه برحوزه های تجاری خاص و از خلال زنجیره ای ارزش افزا، متحول کند؛ برای مثال، بازاریابی کردن برای یک خرده فروش یا اعمال فرآیندی اجرایی برای یک تولیدنماینده. هر چند سهولت پیاده سازی هوش مصنوعی مولد می تواند سازمان ها را وسوسه کند که آن را در مواردی پراکنده در حوزه های مختلف تجارت خود، به کار گیرند؛ اما برای بهره مندی از بیشترین ظرفیت تحول در عملکرد های تجاری، بهتر است درباره موارد کاربری هوش مصنوعی مولد، دیدگاهی خانواده محور با متمرکز بر حوزه های باظرفیت تر داشته باشیم. ازاین رو است که، امروزه سازمان ها در حال بازتعریف شرایط هدفشان و روش های نو کار که به واسطه هوش مصنوعی مولد فعال شده، در مقایسه با سایر برنامه های کاربردی هوش مصنوعی سنتی هستند.
فعال سازی فناوری تماما بارگذاری شده
تقریبا کلید هر رویکرد موفقیت آمیزی به هوش مصنوعی مولد، دسترسی به توده ای نو و کاملا به روزشده از این داده ها و فناوری است. مدیران اجرایی برای تعیین اینکه آیا شرکت از نظر منابع محاسباتی، سیستم های داده، ابزار ها و امکان دسترسی به مدل ها، از قابلیت های فنی لازم برخوردارند یا خیر، باید به سراغ مدیران ارشدشان در بخش فناوری بروند.
برای مثال، شاهرگ حیاتی هوش مصنوعی مولد، دسترسی سیال به داده هایی است که برای یک مشکل یا زمینه تجاری خاص پرورده شده اند. شرکت هایی که هنوز مسیر هایی مناسب برای هماهنگ سازی موثر و دسترسی میسر به داده های خود را پیدا نکرده اند، قادر به تنظیم دقیق هوش مصنوعی مولد برای شکوفایی غنی ترین ظرفیت های کاربردی و تحول گرایانه آن نیستند. نکته قابل تامل دیگر، طراحی سازه ای برای داده های قابل مقدار گیری است که در عین حال بتواند دربرگیرنده شیوه اداره داده و رویه های امنیتی نیز باشد. از سوی دیگر، بسته به مورد کاربری، زیرساخت های محاسباتی و ابزارسازی موجود نیز ممکن است احتیاجمند به روز رسانی باشند. در این مسیر، برخورداری از یک استراتژی زیرساختی و مبتنی بر داده هایی تعیین که بر ارزش های تجاری و مزایای رقابتی برآمده از هوش مصنوعی مولد منطبق باشد، نقشی حیاتی ایفا می نماید.
ساخت فانوس دریایی
مدیران اجرایی همیشه در پی آنند که از گیر افتادن در تله مراحل برنامه ریزی پیشگیری نمایند. مدل ها و برنامه های نو در حال توسعه هستند، نسخه های نوشان به روز رسانی شده و به سرعت منتشر می شوند. بنابراین، زمان در دنیای تجارت نقش مهمی ایفا می نماید و ماهیت به سرعت رو به رشد فناوری هوش مصنوعی مولد نیز ایجاب می نماید که شرکت ها هر چه سریع تر برای بهره مندی از آن اقدام نمایند. راه هایی وجود دارد که مدیران بتوانند با حرکتی پایدار به سفر خود در این مسیر ادامه دهند.
گرچه فناوری هوش مصنوعی مولد هنوز روز های آغازین خود را سپری می نماید، اما نکته ضروری این است که بدانیم چنین فناوری ای، چگونه می تواند به شیوه ای درون سازمانی بر مدل عملیاتی یک شرکت تاثیرگذار باشد؛ شاید به وسیله رویکرد فانوس دریایی. برای مثال، یک راه در چنین رویکردی، ایجاد یک کارشناس مجازی است که کارکنان خط مقدم را قادر می سازد برای ارائه مرتبط ترین محتوا به مشتریانشان، از منابع اختصاصی معرفتی بهره مند شوند. این رویکرد می تواند ظرفیت های افزایش بهره وری، ایجاد اشتیاق و فعال سازی درون سازمانی را پیش از آنکه هوش مصنوعی مولد در برنامه های کاربردی مشتری محورش، قابل اندازی گیری و مقیاس بندی گردد؛ به بوته آزمایش گذارد.
با تمرکز بر پیروزی های اولیه که دربردارنده نتایج معنی داری نیز هستند؛ شرکت ها می توانند شتاب خود را افزایش دهند، مقیاس هایشان را بالا و پایین نمایند و در نتیجه از ماهیت چند منظوره هوش مصنوعی مولد به شیوه ای سودمندانه تر و رقابت جویانه تر بهره مند شوند.
ایجاد تعادل بین ریسک و خلق ارزش
مدیران اجرایی باید بتوانند فرصت های خلق ارزش را در تقابل با ریسک های موجود در استفاده از هوش مصنوعی مولد به تعادل برسانند. طبق نظرسنجی ای جهانی که اخیرا در رابطه با هوش مصنوعی اجرا شده است؛ بیشتر سازمان ها نتوانسته اند ریسک های مرتبط با هوش مصنوعی سنتی را کاهش دهند و هنوز مشکلاتی در زمینه تخمین مقدار ریسک پذیری وجود دارد؛ و این هوش مصنوعی مولد است که توجه ما را مجددا به بسیاری از این ریسک ها، مانند امکان وجود سوگیری های نهفته در داده های آموزشی معطوف می سازد.
به همین دلیل، یک تیم مدیریتی بینا-کارکردی، نه تن ها باید اصول اخلاقی و راهبردی ای را برای استفاده از هوش مصنوعی مولد فراهم آورد، بلکه باید بتواند درک کامل و جامعی نیز از ریسک های بالقوه موارد کاربری این فناوری ارائه دهد؛ بنابراین نکته ضروری آن است که در پی موارد کاربری اولیه ای باشید که هم با ساختار های درون سازمانی کاهش دهنده ریسک هماهنگ باشد و هم با مقدار تاب آوری ریسکی کل سازمان. برای مثال، یک شرکت کوچک، ممکن است مورد کاربری ای با ارزشی نسبتا پایین تر را در اولویت خود قرار دهد که در عوض در برگیرنده ریسک کمتری نیز باشد؛ مانند ایجاد پیش نویس های اولیه محتوای بازاریابی و سایر وظایفی که فرد را در جریان نگه می دارد و در همان حال، کاربری ای با ارزشی بالاتر، اما ریسکی تر را از دستور کار خود حذف کند (مانند ابزاری که به شیوه ای اتوماتیک، ایمیل های بازاریابی فوق شخصی را تهیه و ارسال می نماید). علاوه بر این، مدیران اجرایی و تیم هایشان در جهت حفظ اعتبار سازمانی خود، همیشه باید کوشش نمایند که از آخرین تغییرات حیطه قوانین و مقررات هوش مصنوعی مولد، از جمله قوانین مربوط به حفاظت از داده های مصرف نماینده و حق مالکیت بر ایده، مطلع بوده و برای کاهش ریسک ها، آن تغییرات را به کار بندند.
به کارگیری رویکرد اکوسیستمی در همکاری
کار مهم دیگری که مدیران اجرایی باید انجام دهند این است که بر ایجاد و حفظ مجموعه ای متعادل از اتحاد ها متمرکز شوند. به همین منظور نیز، استراتژی خرید و اتحاد یک شرکت باید مبتنی بر ایجاد اکوسیستمی از شرکایی هماهنگ با زمینه هایی متفاوت و همین طور به کارگیری هوش مصنوعی مولد در تمامی سطوح فناوری، در عین پیشگیری از به اصطلاح قفل شدن فروشنده باشد.
همکاری با شرکایی متناسب، می تواند به تسریع اجرائیات یاری کند. سازمان ها دیگر مجبور نخواهند بود، همه برنامه ها و مدل های پایه شان را خودشان بسازند، بلکه آن ها می توانند با ایجاد شراکت با فروشندگان و کارشناسان هوش مصنوعی مولد، به حرکتشان شتاب بخشند. برای مثال، آن ها می توانند با ارائه دهندگان مدل برای سفارش مدلی متناسب با بخشی خاص، همکاری نمایند یا با ارائه دهندگان زیرساختی که قابلیت های پشتیبانی مانند محاسبات ابری مقیاس پذیر را حمایت می نمایند، شریک شوند.
تمرکز بر استعداد ها و مهارت های مورداحتیاج
برای بهره مندی موثر از هوش مصنوعی مولد در خلق ارزش های تجاری، شرکت ها نه تنها باید قابلیت های فنی خاص خود را ایجاد نمایند، بلکه باید بتوانند مهارت های نیروی کار فعلی شان را نیز ارتقا بخشند. این امر نیز مستلزم کوشش هماهنگ تیم مدیریت، برای شناسایی قابلیت های مورداحتیاج بر اساس موارد کاربری اولویت بندی شده شرکت است؛ که ترکیب آن نیز احتمالا فراتر از نقش های فنی رفته و شامل ترکیبی از متخصصانی درحوزه های مهندسی، داده، طراحی، ریسک، محصول و سایر عملکرد های تجاری خواهد بود.
همان طور که تا به اینجای مقاله، در رابطه با موارد کاربری، تعیین شده است، احتیاج های فنی و مهارتی، به طور وسیعی بسته به ماهیت یک پیاده سازی تعیین، متفاوت هستند. برای مثال، به منظور ساخت یک مدل مولد، ممکن است یک شرکت به متخصصانی با مدرک دکترای یادگیری ماشین احتیاج داشته باشد.
از سوی دیگر، علاوه بر استخدام استعداد های متناسب، شرکت ها باید در پی آن باشند که با برگزاری کارورزی ها و آموزش های لازم، قابلیت های نیروی کاری فعلی شان را نیز ارتقا بخشند.
رابط های کاربری مکالمه ای که درخواست محور هستند، می توانند استفاده از برنامه های کاربردی هوش مصنوعی مولد را آسان سازند. اما کاربران همچنان باید درخواست های خود را بهینه کرده، محدودیت های فناوری را شناسایی کرده، بدانند کجا و چه زمانی می توانند برنامه را به شیوه ای مقبول در فرآیند کاری خود ادغام نمایند.
تیم های مدیریتی اجرایی باید دستورالعمل های واضحی را برای موارد استفاده از ابزار های هوش مصنوعی مولد ارائه دهند و به منظور مطلع نگه داشتن کارکنان شرکت از ریسک های آن، کارگاه ها و دوره های آموزشی به روزی برگزار نمایند.
پرورش فرهنگ تحقیق و آزمایش خود- اداره محور نیز می تواند کارکنان را تشویق کند تا با تلفیق چنین ابزار هایی در فرآیند های کاری خود، به نوآوری های فرآیندی و محصولی دست یابند.
کلام آخر
کسب وکار ها سال هاست که جاه طلبی های هوش مصنوعی را دنبال می نمایند و بسیاری نیز متوجه جریان های نو سودآوری، ارتقای محصول و کارآیی های عملیاتی آن شده اند.
هرچند در چنین زمینه هایی، موفقیت های بسیاری به واسطه فناوری های هوش مصنوعی حاصل شده است؛ اما کسب وکار ها نیز باید با ادامه هر چه سنجیده تر این مسیر به توسعه آن یاری نمایند. هوش مصنوعی مولد نشان دهنده جهشی امیدوارنماینده به سمت دنیایی نو و سرشار از امکانات است. درحالی که عملیاتی سازی هر چه بهتر این فناوری و چارچوب بندی ریسک های آن همچنان در حال شکل گیری و توسعه است؛ مدیران اجرایی به خوبی به این امر واقف هستند که بهتر است هرچه سریع تر پای در این مسیر بگذارند. اما اینکه از کجا و چگونه باید آغاز نمایند؟ پاسخ از شرکتی به شرکت دیگر و همین طور از بخشی به بخش دیگر در یک سازمان متفاوت خواهد بود. بعضی آغازی بزرگ خواهند داشت و بعضی دیگر ممکن است مسیرشان را با آزمون و خطا هایی کوچک تر آغاز نمایند. اما جان کلام اینکه، جاه طلبی هرچه که باشد، کلید موفقیت، ورود به مسیر و یادگیری در طی آن است.
ترجمه: دنیای اقتصاد
منبع: Mckinsey
منبع: فرارو