گدایی با کفش پاشنه صناری

به گزارش سرزمین من، دختر یکی از آخرین بازمانده های خاندان قاجاری بیاید سر یکی از خیابان های معروف شهر بیایستد و گدایی کند، برای خیلی از آدم های شهر، که اصل و نسب این دختر و خانواده و اجدادش را می شناختند، تازگی داشت.

گدایی با کفش پاشنه صناری

سرزمین من- علی الله سلیمی: دختر یکی از آخرین بازمانده های خاندان قاجاری بیاید سر یکی از خیابان های معروف شهر بیایستد و گدایی کند، برای خیلی از آدم های شهر، که اصل و نسب این دختر و خانواده و اجدادش را می شناختند، تازگی داشت. اوایل کسی جرئت نمی کرد برود از نزدیک ببیند اصل ماجرا از چه قرار است. همه تصور می کردند بازمانده های خاندان قاجاری آن قدر مال و ثروت از اجداد خود به ارث برده اند که اگر نسل اندر نسل هم از آن گنج بی خاتمه اجدادی خرج نمایند، تمام نمی گردد. مردم به چشم خودشان دیده بودند که این جماعت چطور در همه حال با فخر و غرور با اطرافیان شان برخورد می نمایند و همواره در برترین خانه ها زندگی می نمایند، برترین غذاها را می خورند، برترین پوشاک را می پوشند و برترین ماشین ها زیر پای شان است و خلاصه همواره برترین ها سهم این جماعت مرفه است که هیچ گاه نمی خواهند بشوند یکی از آدم های کوچه و بازار که بیشتر مواقع حتی برای تامین مایحتاج ساده زندگی روزمره هم به مشکل برمی خورند. آدم های معروف خاندان های قاجاری با گذر ایام و تغییر شرایط اجتماعی، که خاندان های قاجاری دیگر ابهت گذشته را در جامعه از دست داده بود، به مرور از محله قدیمی شان، که روزگاری با جاه و جلال بسیار در آن زندگی نموده بودند، دل کَنده و جلای وطن نموده بودند. اکثراً هم به کشورهای اروپایی و آمریکایی رفته بودند و فقط گاهی خودشان یا نماینده خانواده شان برای رسیدگی به امور مالی و املاک خانوادگی شان می آمد و بعد از رسیدگی به کارها دوباره به جایی که مهاجرت نموده بودند برمی گشت. خاندان های قاجاری آن قدر مِلک و املاک در گوشه و کنار شهر و کشور داشتند که هر چه قدر هم می فروختند باز هم مِلک و اموالی برای فروختن یا اجازه دادن داشتند. آن گروه از بازمانده های خاندان قاجاری که نمی خواستند املاک موروثی خود را بفروشند و برای همواره ریشه های خانوادگی خود از موطن اصلی شان قطع نمایند، دست به ساخت و ساز هم زده و صاحب مجتمع های بزرگ مسکونی و تجاری شده بودند که با واسطه و گاهی هم بدون واسطه، خودشان واحدهای مسکونی و تجاری را به مستاجران اجاره داده بودند و ماه به ماه پول اجاره به شماره حساب بانکی شان واریز می شد. مردم کم و بیش از این ماجراها خبر داشتند و می دانستند با چنین ثروت های افسانه ای که اغلب بازمانده های خاندان قاجاری دارند، بعید است یکی از آن ها کم بیاورد و بدتر از همه این که، روزی دست به گدایی هم بزند. آن هم در ملاء عام که همه می بینند و همین فردا چه حکایت ها و قصه ها که سر هم نمی نمایند از این اتفاق نادر و زوالی که غیرممکن نبوده اما به همین راحتی هم امکان وقوع نداشت. در چنین شرایطی بود که کم کم زمزمه گدایی آفاق الدوله سر گذر محله سر زبان ها افتاد. اولین بار یکی از زنان های محله قدیمی دیده بود. باورش نشده و رفته بود از نزدیک زل زده بود به چهره و چشم های آفاق الدوله و بعد یکباره جا خورده بود. خودش بوده. آفاق الدوله با همان غرور و قر و فری که همواره داشته و حالا با همان شکل و شمایل همیشگی گوشه خیابان ایستاده و داشته گدایی می نموده و از تماشا زن ِ آشنای هم محله ای هم اصلاً نگران نشده و جا نخورده بود. بعد از آن بود که شایعات روز به روز بیشتر شد. برخی ها گفتند آفاق الدوله مشاعرش را از دست داده و برخی ها گفتند شاید واقعاً مال و اموالش ته کشیده و دیگر پولی در بساط ندارد که چنین خفت و خواری در میان بازمانده های خاندان قاجاری را به جان خریده است. آفاق الدوله با زن های محله نشست و برخاست آنچنانی نداشت که آن ها بتوانند سَر از سِرّ زندگی اش دربیاورند. فقط می دانستند زنِ تنهایی است که برای گفتن از خود و اسرار زندگی خصوصی اش به شدت محافظه کار است. حدس و گمان های مردم کوچه و بازار درباره رفتار تازه و غیرمتعارف آفاق الدوله که از حد معمول فراتر رفت، یکی از زن های محله دیگر نتوانست جلوی کنجکاوی خود را بگیرد و رفت از خود او پرسید. البته غیر مستقیم و با زبانی که خودِ زن ها آن را خوب بلدند. پاسخ تند و غیرمنتظره آفاق الدوله اما باعث شد زن کنجکاو یا همان فضول محله از کوره در برود و این بار بدون رعایت حال زنی که همچنان با غرور داشت با او حرف می زد، از او بپرسد:اگر واقعا نداری، چرا با این سر و وضع خوب و بدتر از همه با این کفش های پاشنه صناری آمدی دست جلوی مردم دراز می کنی؟ پاسخ آفاق الدوله این بار کوتاه و کوبنده بود:از اسب افتاده ایم، از اصل که نیفتاده ایم!

منبع: همشهری آنلاین

به "گدایی با کفش پاشنه صناری" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گدایی با کفش پاشنه صناری"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید